Page 23 - chaharfasl Berlin
P. 23
ادبــی
زن گد ییکچمدا انس کتهمیآوریش
زندگی یک چمدان است که می آوریش بار و بندیل سبک می کنی و می بریش
خودکشی،مرگقشنگیکهبهآندلبستم دستهکمهردوسهشبسیربهفکرشهستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم به َسرم می زند این مرتبه حتما بپرم
چمداندستتووترسبهچشمانمناست اینغمانگیزترینحالتغمگینشدناست
قبل رفتن دو سه خط فحش بده ،داد بکش هی تکانم بده ،نفرین کن و فریاد بکش
قبل رفتن بگذار از ت ِه دل آه شوم طوری از ریشه بکش ا ّره که کوتاه شوم
مثل سیگار ،خطرناک ترین دودم باش شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش
مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن
علیرضا آذر
23 www.chaharfasl.de