Page 38 - Chaharfasl
P. 38

‫اجتـماعی‬

          ‫تجربیات یک نجات‌یافته‬

‫«بیمـاری مـن در سـطح‬

‫متوسـط بـود و وضعیـت‬                 ‫کـروناویـروس؛‬
‫وخیمـی نداشـتم؛ امـا باور‬

‫کنیـد بـه قـدری روزهـای‬

‫سـختی بود کـه بـه عنوان‬

‫یکیازبدتریـنخاطراتدر«چرا و چطور بیمار شـدیم»‬

‫ذهن من باقــی مــاند»‬

‫چگونهاینبیماریهمههمکارانرا‬           ‫آمریکا بود و هنوز کسی آن را جدی‬      ‫مــواردیکهکاشقبـلبیــماری‬
                    ‫درگیرکرد‬         ‫نم ‌یگرفت‪ .‬ما هنوز با اتوبوس و مترو‬             ‫کسیبهمنم ‌یگفت‬
                                     ‫به محل کار م ‌یرفتیم‪ ،‬با دوستانمان‬
‫من برای یک شرکت تولید محتوا‬          ‫بیرون م ‌یرفتیم و غذاهایمان را به‬    ‫کاش با جدیت تمام با این بیماری‬
‫کار م ‌یکنم و به همین خاطر در‬        ‫اشتراک م ‌یگذاشتیم که یکی از‬         ‫برخورد م ‌یکردیم و زمانی که اسم‬
‫جریان اخباری که از چین م ‌یآمد‬       ‫عل ‌تهای شیوع کروناویروس است‪.‬‬        ‫کروناویروس به گو ‌شمان خورد دیگر‬
‫بودم‪ .‬بعد از اینکه من علائمی مشابه‬   ‫من هم مانند دیگران فکر م ‌یکردم‬      ‫به اتوبوس و مترو پا نم ‌یگذاشتیم‪.‬‬
‫همسرم‪ ،‬داشتم باز هم به سرکار‬         ‫این ویروس برای هر کسی است به‬         ‫دکترها م ‌یگویند کسی که یک‬
‫م ‌یرفتم و همچنان معتقد بودیم که‬     ‫جز من و همیشه اتفا ‌قهای بد برای‬     ‫مرتبه این بیماری را گرفته باشد دیگر‬
‫یک سرماخوردگی مقطعی است که‬           ‫همسایه م ‌یافتد‪ .‬متاسفانه زمانی به‬   ‫ایمن شده است؛ اما من همچنان در‬
‫باید دوره درمان خودش را بگذراند‪.‬‬     ‫کوید‪ ۱۹‬مبتلا شدم همه زندگی و‬         ‫مکا ‌نهای عمومی ماسک م ‌یزنم به‬
‫نه نتها من‪ ،‬هر یک از همکارانی که‬     ‫برنام ‌ههایم مختل شد و فهمیدم اگر‬    ‫این خاطر که دیگر نم ‌یخواهم آن‬
‫با من کار م ‌یکردند و علائمی مشابه‬   ‫ما نسبت به کروناویروس بی اهمیت‬       ‫دردها را تجربه کنم‪ .‬رسان ‌هها آمار‬
‫به سرماخوردگی داشتند باز هم به‬       ‫باشیم‪ ،‬آن خیلی زیرکانه حواسش‬         ‫مبتلایانوجانباختگانرام ‌یگویند؛‬
‫سرکار م ‌یآمدند‪ .‬ما ناقلان بی علامت‬  ‫به ما است‪ .‬اول همسرم علائم این‬       ‫امانم ‌یگویندچقدربیماریکوید‪۱۹‬‬
‫این بیماری نبودیم؛ بلکه علائم واضح‬   ‫بیماری از خود نشان داد و ما فکر‬
‫داشتیم؛ اما فکرش را هم نم ‌یکردیم‬    ‫م ‌یکردیم فقط یک سرماخوردگی‬                     ‫سخت و دردناک است‪.‬‬
‫به کروناویروس مبتلا شد‌ه باشیم‪.‬‬      ‫ساده است‪ .‬او در این مدت از خانه‪،‬‬                    ‫چرابیمارشدم؟‬
‫برایمان دور از تصور بود‪ .‬من کاملا‬    ‫دور کاری م ‌یکرد (کاری که باید از‬
‫احساسم ‌یکردمکهضعفبدنیدارم‬           ‫‪ ۲‬هفته پیش شروع م ‌یکردیم)‪ .‬او‬       ‫او م ‌یگوید‪« :‬زما ‌نهایی که دوران‬
                                     ‫بدن درد و به مدت ‪ ۵‬روز تب خفیف‬       ‫نقاهت را م ‌یگذراندم به اندازه کافی‬
                                     ‫داشت و همچنان فکر م ‌یکردیم‬          ‫وقت بود به این موضوع فکر کنم‬
                                     ‫فقط یک سرما خورگی ساده است‬           ‫که چرا و چطور بیمار شدم؟ به این‬
                                     ‫سپس من هم علائمی مشابه به او‬         ‫جواب رسیدم‪ ،‬شبی که برای تولد‬
                                                                          ‫خواهر همسرم به رستوران مکزیکی‬
                                               ‫در خود مشاهده کردم‪.‬‬        ‫رفته بودیم و غذاهایمان را به اشراک‬
                                                                          ‫گذاشتیم‪،‬منبهکوید‪ ۱۹‬مبتلاشدم‪.‬‬
                                                                          ‫ابتدای رسان ‌های شدن کوید‪ ۱۹‬در‬

                                     ‫ماهنامه چهار فصل‪ /‬شماره ‪ /57‬مای ‪382020‬‬
   33   34   35   36   37   38   39   40   41   42   43